tick

آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 77
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

ابزار پرش به بالا

محکوم کردن توهین به پیامبر




روزای رفته

یه روزی خراب می شن رو سرت این سقفای کاذب
یه روزی می فهمی گول خوردی از اون هوای کاذب
منفجر میشه یه چیزی زیر خاک گنگ و خیست
جا می مونن از نوشتن دستای نامه نویست
با خودت می گی چرا...روزای رفتمون چی شد؟
چه جوری به هم پاشید اون آشیونه خود به خود؟
واژه ای که تو سرمه نمی شینه رو این ورق
حالم به هم خورده از این دقیقه های بی رمق!
یه روزی حس می کنی یه چیز کمه تو خنده هات
یه روزی گم می کنن لونه شونو پرنده هات
دل و دلواپسی یاتو می فروشی به یه تبسم
گم می شی تو ازدحام خنده های گنگ مردم
فردا خورشید و واست پست می کنم یادت نره!
غربت اینجا از اون در به دری خیلی سره!
حالا دوس دارم تموم غربت و گریه کنی؟!
دوس داری با یه نفر حرف بزنی تلفنی؟!



نوشته شده توسط milad در سه شنبه 17 بهمن 1391

کجا میشه تو رو ندید؟

کاش می شد از تو بگذرم.کی می دونه شاید بشه
باید بشه چون این صدا نفس های آخرشه
دیگه نمی شه شب و روز با گریه زندگی کنم
عشق و واست معنی کنم.این همه بچگی کنم
اما بدون که عاشقم مثل قدیمای قدیم
مثل همون وقتایی که با همدیگه گپ می زدیم



نوشته شده توسط milad در سه شنبه 17 بهمن 1391

 

می بخشم کسانی را که هر چه خواستند با من ، با دلم ، با احساسم کردند

 

و مرا در دور دست خودم تنها گذاردند و من امروز به پایان خودم نزدیکم ،

پروردگارا. به من بیاموز در این فرصت حیاتم آهی نکشم برای کسانی که دلم را شکستند...

 

 



:: برچسب‌ها: بخشش, احساس, فرصت,
نوشته شده توسط milad در شنبه 14 بهمن 1391

ستاره های سربی

 

 

ستاره های سربی
فانوسک های خاموش
من و هجوم گریه
از یاد تو فراموش

تو بال و پر گرفتی
به چیدن ستاره
دادی منو به خاک
این غربت دوباره

دقیقه های بی تو
پرنده های خسته ن
آیینه های خالی
دروازه های بسته ن

اگه نرفته بودی
جاده پر از ترانه
کوچه پر از غزل بود
به سوی تو روانه

اگه نرفته بودی
گریه منو نمیبرد
پرنده پر نمیسوخت
آینه چین نمیخورد

اگه نرفته بودی
و
اگه نرفته بودی

شبانه های بی تو
یعنی حضور گریه
با من نبودن تو
یعنی وفور گریه

از تو به آینه گفتم
از تو به شب رسیدم
نوشتمت رو گلبرگ
تو رو نفس کشیدم

از رفتن تو گفتم
ستاره دربدر شد
شبنم به گریه افتاد
پروانه شعله ور شد

اگه نرفته بودی
جاده پر از ترانه
کوچه پر از غزل بود
به سوی تو روانه

اگه نرفته بودی
گریه منو نمیبرد
پرنده پر نمیسوخت
آینه چین نمیخورد

 

 



نوشته شده توسط milad در جمعه 13 بهمن 1391

علامت سوال...؟؟؟؟؟....

یه پنجره با یه قفس ، یه حنجره بی هم نفس
سهم من از بودن تو ، یه خاطرس همین و بس
تو این مثلث غریب ، ستاره ها رو خط زدم
دارم به آخر می رسم ، از اونور شب اومدم
یه شب که مثل مرثیه ، خیمه زده رو باورم
میخوام تو این سکوت تلخ ، صداتو از یاد ببرم
بزار کوله بارم روشونه شب بزارم
باید که از اینجا برم ، فرصت موندن ندارم
داغ ترانه تو دلم ، شوق رسیدن تو تنم
تو حجم سرد این قفس ، منتظر پر زدنم
من از تبار غربتم ، از آرزو های محال
قصه ما تموم شده ، با یه علامت سوال
بزار کوله بارم روشونه شب بزارم
باید که از اینجا برم ، فرصت موندن ندارم



نوشته شده توسط milad در پنج شنبه 12 بهمن 1391

مرگ آدمیت

از همان روزی که یوسف را برادرها به چاه انداختند
از همان روزی که با شلاق و خون دیوار چین را ساختند
آدمیت مرده بود
بعد دنیا هی پر از آدم شد و این آسیاب گشت و گشت
قرنها از مرگ آدم هم گذشت
ای دریغ , آدمیت برنگشت
قرن ما , روزگار مرگ انسانیت است



نوشته شده توسط milad در چهار شنبه 11 بهمن 1391

اشتباهی عاشقت شدم...

 

تو عوض شدی نگو نه عزیزم بگو که چت شد

تو نخواستی یا دل من اشتباهی عاشقت شد

دلتو به قلب تنهام نسپردی و سپردم

حالا میفهمم که اصلا من به درد تو نخوردم

چی میشد اگه عوض شه لحظه ای جای من و تو

وای چقد فاصله داره فکرو حرفای منو تو

مگه مثل من عزیزم کسی هست تو اون حوالی

مثه من سر کنه با تو روزگارشو خیالی

چی میشه وقتی که تنهام توی اوج گوشه گیری

تو بیای آروم کنارم دستای منو بگیری

چی میشه وقتی که نیستم  بری گوشه اتاقت

از رو دلتنگی مثه من گریه ها بیان سراغت .. گریه ها بیان سراغت …

چی میشه بشنوم از تو کسی غیر من نداری

خیلی دوس دارم به جز من به کسی محل نذاری

خیلی دوس دارم تو این عشق حس کنم پای تو گیره

تا بهت میگم خدافظ دوس دارم گریت بگیره ..  دوس دارم گریت بگیره

***********************

تو عوض شدی و دیگه نیستی اون آدم سابق

حالا تو سردی و بی مهر ولی من عاشق عاشق

گفته بودی که دل تو تا تهش همیشه با ماست

اما خب نگفته بودی آخر قصه همین جاست

فکر من پر شده بود از این یه مشت امید واهی

کاش از اول میدونستم  تو رفیق نیمه راهی

چی میشه واسه یه بارم چشم به راه من بشینی

یا شبا وقتی که خوابی خوابای منو ببینی

خیلی حرفا توی قلبم هست هنوزم که هنوزه

نمیخوام اصلا بدونی که دلت واسم بسوزه .. که دلت واسم بسوزه…

دوس دارم بعد یه چند وقت که منو ندیده باشی

وقتی که میای سراغم به خودت رسیده باشی

دیگه من حرفی ندارم ای خدا به من نظر کن

حرفای مونده تو قلبم  روی احساسش اثر کن

هرجوری دلت میخواد باش ولی خب بمون کنارم

مشکلم اینه که جز تو  هیچ کسی رو دوس ندارم هیچ کسی رو دوس ندارم….هیچ کسی رو دوس ندارم

 



نوشته شده توسط milad در چهار شنبه 11 بهمن 1391

چراغ قرمز


 پشت چراغ قرمز،:
پسركي با چشماني معصوم و دستاني كوچك گفت:
چسب زخم نميخواهيد؟ پنج تا صد تومن، آهي كشيدم و با خود گفتم:
تمام چسب زخم هايت را هم كه بخرم، نه زخم هاي من خوب مي شود، نه زخم هاي تو



نوشته شده توسط milad در دو شنبه 9 بهمن 1391

تنها



نوشته شده توسط milad در یک شنبه 8 بهمن 1391

بدبین شدی...

 

اگه دلتنگ باشی تو مثه بارون شروع میشم

که با هر قطره ی اشکت منم که زیر و رو میشم

همیشه ساده رنجیدی

 

همیشه سخت بخشیدی

 

تو رو می بخشم این لحظه...

شاید بازم منو دیدی.

بدبین شدی چرا باور نمی کنی

تنهایی منو کمتر نمی کنی.




نوشته شده توسط milad در شنبه 7 بهمن 1391

معنی عشق

 

بیزارم از آن عشق که عادت شده باشد
یا آن که گدایی محبت شده باشد
خودبینی و خودخواهی اگر معنی عشق است،
بگذار که آیینه نفرت شده باشد . . .

 

 



نوشته شده توسط milad در جمعه 6 بهمن 1391

کجایی؟؟؟

 

 

در قید غمم، خاطر آزاد کجایی؟
تنگ است دلم، قوت فریاد کجایی؟
با آنکه ز ما یاد نکردی..
ای آنکه نرفتی دمی از یاد کجایی؟


 

 



نوشته شده توسط milad در جمعه 6 بهمن 1391

؟.؟.؟.؟.؟

 

 

مهربانی تا کی ؟؟؟؟ 

بگذار سخت باشم و سرد ... 

باران که بارید چتر بگیرم و چکمه .... 

خورشید که تابید ..پنجره ببندم و تاریک ..... 

اشک که امد ...دستمالی بردارم و خشک ... 

او که رفت ..... 

 

نیشخندی بزنم و سوت

 

 



نوشته شده توسط milad در پنج شنبه 5 بهمن 1391

دریا

 

 

پیش روی من تا چشم یاری میکند دریاست
چراغ ساحل آسودگی ها در افق پیداست
در این ساحل که من افتاده ام خاموش
غمم دریا دلم تنهاست

 

 



نوشته شده توسط milad در پنج شنبه 5 بهمن 1391

شکست سکوت

 

طبال!بزن بزن که نابود شدم

 

بر<تار>غروب زندگی <پود>شدم

 

عمرم همه رفت خفته در کوره ی مرگ

 

آتش زده استخوان بی دود شدم

 



نوشته شده توسط milad در چهار شنبه 4 بهمن 1391

پرواز



نوشته شده توسط milad در چهار شنبه 4 بهمن 1391

به تو عادت کرده بودم.....

 

به تو عادت کرده بودم
اي به من نزديک تر از من
اي حضورم از تو تازه
اي نگاهم از تو روشن
به تو عادت کرده بودم
مثل گلبرگي به شبنم
مثل عاشقي به غربت
مثل مجروحي به مرهم
لحظه در لحظه عذابه
لحظه هاي من بي تو
تجربه کردن مرگه
زندگي کردن بي تو
من که در گريزم از من
به تو عادت کرده بودم
از سکوت و گريه شب
به تو حجرت کرده بودم
با گل و سنگ و ستاره
از تو صحبت کرده بودم
خلوت خاطره هامو
با تو قسمت کرده بودم
خونه لبريز سکوته
خونه از خاطره خالي
من پر از ميل زوالم

 



نوشته شده توسط milad در چهار شنبه 4 بهمن 1391

مطالب پیشین
صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد


Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by tick33
Design By : wWw.Theme-Designer.Com